محل تبلیغات شما

گاهی فکر میکنم دلم که می گیرد به خاطر هواست، یا به خاطر تنهایی،یا به خاطر اینکه کسی که می خواهم در کنارم نیست، اما شاید به خاطر این است که میدانم چه ظلم بزرگی در حق خودم و خداجااانم و امام زمانم و مظلومان جهان انجام داده ام. آری آگاه تر شده ام نسبت به اعمال گذشته ام ،طوریکه این آگاهی بار سنگینی برروی دوشم میگذارد. پس دلم میگیرد که نمی توانم این سنگینی را تحمل کنم. زیر این بار شرمساری از خداجااان، از آقاجان، از خودم، می خواهم شانه خالی کنم. اما،نه، درست نیست. خداجااان راه بازگشت را باز گذاشته.اگر شرمنده ام باید آن را تبدیل به سرافرازی کنم. باید اعمال خوب را جایگزین کنم، آنقدر که کفه ترازو گناهانم خالیه خالی شود‌، آنقدر که شیطان شرمنده شود و دست از سرم بردارد.

پ.ن ۱: گاهی خوب است افسردگی دلمان را با حرف زدن با خدا جااان درمان کنیم ، هرچند کوتاه، هر چند کم ، هر چند در حد چند قطره اشک ، اما به امتحانش می ارزد که با خالقمان خلوت کنیم، به جای گوش دادن به آهنگی که چه بسا مارا بیشتر افسرده می کند، تا افسردگیمان را خوب کند، یا دیدن فیلمی که فکر و ذکر ما را به هزار جا می برد و یا حرف زدن با فردی که خود نیز محتاج است. 

پ.ن ۲: غصه هایم، نگرانی هایم، مشکلاتم، ناراحتی هایم، درد هایم و . درمان دارند، اگر تنها و تنها تو را بخوانم. [خدا جااان] 

تغذیه مغز و روحمان در طول روز چیست؟! ( بیشتر توجه کنیم)

بگذار [خدا جااان] افسردگی ات را درمان کند. او بهتر تو را می شناسد.

"دنیا فانی ست ، کاش زودتر بفهمیم"

ام ,خاطر ,جااان ,درمان ,، ,کنم ,به خاطر ,خدا جااان ,حرف زدن ,زدن با ,می خواهم

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

مدرسه شاد و دلپذیر